صنعت زيستفناوري در بخش صنايع نوين از جايگاه ويژه و خاصي برخوردار است و در كمتر از سه دهه، سرعت رشد و توسعه در زمينههاي كاربردي آن شگفتآور به شمار میرود. زيست فناوري از فناوريهاي مهم و حیاتی است كه موفقیت و تأثیرگذاری آن خود معلول تواناييها و حوزه عمل وسيع آن ميبا چکیده کامل
صنعت زيستفناوري در بخش صنايع نوين از جايگاه ويژه و خاصي برخوردار است و در كمتر از سه دهه، سرعت رشد و توسعه در زمينههاي كاربردي آن شگفتآور به شمار میرود. زيست فناوري از فناوريهاي مهم و حیاتی است كه موفقیت و تأثیرگذاری آن خود معلول تواناييها و حوزه عمل وسيع آن ميباشد. غالب شرکتهای زیست فناور کشور شرکتهای نوپا و کوچکی هستند و با وجود اینکه چندین سال از فعالیت آنها در این حوزه میگذرد، هنوز نتوانستهاند به مرحله سوددهی درخور ملاحظهای دست یابند. شواهد حاکی از آن است که در فرایند تبدیل یافتههای تحقیقاتی به بازده تجاری در این حوزه مشکلاتی وجود دارد. به عبارتی مشکل را باید در فرایند تجاریسازی تحقیقات و چگونگی بهرهبرداری از فرصتهای علمی ایجاد شده در این حوزه جستجو کرد. عبارت راهبرد تجاريسازي به انواع روشهاي بهرهبرداري از تحقيقات و فناوري که محققان و شرکتهای نوپا براي حرکت دانش از مفهوم به محيط بازار با آنها روبرو هستند، اشاره دارد. این مقاله درصدد است از طریق پژوهشی ترکیبی در حوزه این صنعت در کشور، به شناسایی و معرفی مناسبترین راهبرد تجاریسازی تحقیقات حوزه زیست فناوری در کشور بپردازد.
پرونده مقاله
امروزه به علت تغییرات سریع خواستهها و نیازهای مشتریان و همچنین رقابتيشدن بازار، نياز به توسعه محصولات، رشد چشمگيري پيدا كرده است. موفقیت در توسعه محصول جديد نيازمند به درك عميق مشتريان است و اين امر مستلزم اثر متقابل و فعال با آنها است. توسعه محصول جديد يك راه براي چکیده کامل
امروزه به علت تغییرات سریع خواستهها و نیازهای مشتریان و همچنین رقابتيشدن بازار، نياز به توسعه محصولات، رشد چشمگيري پيدا كرده است. موفقیت در توسعه محصول جديد نيازمند به درك عميق مشتريان است و اين امر مستلزم اثر متقابل و فعال با آنها است. توسعه محصول جديد يك راه براي گوشدادن به آنچه كه مشتريان ميخواهند و پاسخگويي به نيازهاي آنها است. ایجاد قابلیت مشاركت مشتري سبب بروز ایدههایی نوآورانه و کاربردیشده و شرایط رقابتی شرکتها را بهبود میبخشد. از اینرو هدف این مقاله بررسی تأثیر قابلیت مشارکت مشتریان بر موفقیت توسعه محصولات جدید بوده و با در نظر گرفتن جذب دانش مشتری بهعنوان متغیر میانجی و نقش تعدیلگر شکاف منابع شرکت به توسعه مطالعات گذشته پرداخته شده است. این مقاله از نظر هدف،کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه است و 30 شرکت دانشبنیان شهرستان رشت در این پژوهش مشارکت داشتهاند. برای آزمودن فرضیهها از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، قابلیت مشارکت مشتری بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق جذب دانش مشتری بر موفقیت توسعه محصول جدید تأثیر دارد ولی نقش تعدیلکننده شکاف منابع در رابطه بین جذب دانش مشتری و موفقیت توسعه محصول جدید تأیید نشد. از اینرو شرکتهای دانشبنیان برای موفقیت در توسعه محصول جدید لازم است که به ایجاد قابلیت مشارکت مشتریان و جذب دانش آنها توجه ویژه نمایند تا بتوانند در عرصه رقابتی و پویای بازار از جایگاه قابل قبولی برخوردار گردند.
پرونده مقاله
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها چکیده کامل
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها در استارت آپ ها استفاده از اقتصاد مشارکتی است. اقتصاد مشارکتی در استارت آپ های B2C باعث استفاده بهتر از امکانات و منابع می شود و به آنها جهت کاهش هزینه های مبادله و ارتقاء بهره وری کمک می نماید. بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تجارت الکترونیک B2C با تاکید بر اقتصاد مشارکتی در استارت آپ ها بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی میباشد. در گام اول عوامل مؤثر بر اساس تحلیل محتوا و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 14 مؤلفه در قالب 3 بعد (تکنولوژی، اجتماعی و اقتصادی) بود. سپس در گام دوم ابعاد شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری سطحبندی و با تحلیل میکمک خوشهبندی شدند که برای تحلیل از نرمافزار اکسل استفاده شد. نتایج ساختاری تفسیری نشان داد مؤلفهها در 10 سطح قرار دارند، همچنین تحلیل میکمک نشان داد، مؤلفه های (اعتماد- همکاری-محصول- کیفیت ارتباط- فاکتور اقتصادی) در خوشه وابسته، مؤلفه های (قابلیت استفاده وب سایت- دسترسی- تعهد- اشتراک گذاری اطلاعات-کیفیت اطلاعات) در خوشه پیوندی و مؤلفه های (ارزش اجتماعی- امنیت- زیرساخت- سفارشی سازی) نیز در خوشه مستقل قرار گرفتهاند.
پرونده مقاله